جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1276
آیا انگیزه اخلاقی تئوری استاندارد اعتقاد-میل کنش عقلانی را نقض می کند؟ [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Mohammad Shahrar Ali
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در فصل اول، من سه رابطه را بیان می کنم که می توان گفت نظریه انگیزش اخلاقی در برابر یک مدل استاندارد کنش عقلانی قرار دارد. من همچنین تصریح می کنم که چه چیزی به عنوان یک امر اخلاقی به حساب می آید. در فصل دوم، من استاندارد را با توسل به مجموعه باور-خواست (II i) توسعه می‌دهم. من از ادغام دو کاربرد متمایز از عقل، انگیزش و توجیه (II ii) مراقبت می کنم. من معنایی را که در آن معیار را می توان به هیوم نسبت داد (II iii) بیان می کنم. من تصور ابزاری از عقل را به عنوان دیدگاه اخلاقی که به طور طبیعی با معیار (II iv) متحد می شود، پیش می برم. در فصل سوم، من تلاش ناگل را در کتاب امکان نوع دوستی برای تضمین یک مبنای عقلانی غیرانسانی برای اخلاق بررسی می‌کنم. من ابهامی را در مفهوم میل با انگیزه (III ii) بیان می کنم و اعتبار تز انتقادی ناگل (III III) را بررسی می کنم. 1 پیشنهاد مثبت خود را بازسازی کنید (III iv). در فصل چهارم، تصور مک‌داول از عامل فضیلت‌مند را با توجه به اعتبارات غیرانسانی آن بررسی می‌کنم. در فصل پنجم، من پیشنهاد شناخت گرای ضد انسانی دانسی را همانطور که در دلایل اخلاقی او ظاهر می شود، بازسازی می کنم. من شهود درونی او را تصدیق می کنم (Vi 1). بررسی اشکال بزهکاری اخلاقی (V i 2). انتقاد از تلاش دنسی برای محکوم کردن نظریه های ترکیبی ناگل و مک داول به عدم انسجام (V i 3). و تمایز میل خالص دنسی را از سایر گزینه های قابل تشخیص با به کارگیری تمایز بین تمایلات مستقل و مستقلاً قابل درک متمایز می کند. من جایگزین انگیزشی دو بازنمایی دانسی و پاسخ او به مشکل اسیدیته (VII) را بررسی می کنم. در فصل پایانی، ششم، این تز را خلاصه می‌کنم و با دفاع از مفهوم غایت‌شناختی علیت، اصلاحیه‌ای ضد انسانی برای نظریه ناب دانسی پیشنهاد می‌کنم.
تثلیث سازی
عنوان :
نویسنده:
William Edgar Sainsbury McNeill
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان‌نامه تحلیلی انتقادی از استدلال‌های دیویدسون برای این مفهوم است که مشارکت در آنچه او «مثلث‌سازی» می‌نامد شرط ضروری متفکر بودن یا استفاده‌کننده زبان بودن است. همچنین استدلال می‌کند که استدلال‌های Triangulation برای پایه‌گذاری و حمایت از پروژه تفسیر رادیکال دیویدسون طراحی شده‌اند. موقعیت مثلثی حالتی است که در آن دو فرد به طور همزمان با یکدیگر و یک شیء مشترک واکنش نشان می دهند. دیویدسون ادعا می کند که بدون مشارکت در چنین موقعیتی، نمی توان افکاری را با محتوایی که شرایط حقیقت برای آنها وجود دارد، مشخص کرد. بعلاوه، هیچ فردی نمی تواند مفاهیم عینیت، تمایز بین باور و حقیقت - احتمال اشتباه بودن - را بدون چنین مثلث بندی به دست آورد. من استدلال می‌کنم که بدون توضیح در مورد چگونگی امکان‌پذیری حالت‌هایی با محتوای عینی، تفسیر رادیکال بدون پشتیبانی باقی می‌ماند. علاوه بر این، هرگونه توضیحی از امکان محتوای عینی باید «خارج از» تفسیر رادیکال ارائه شود، به این معنا که نباید آن نوع محتوای عینی را که تفسیر رادیکال باید فرض کند، و باید آن را توضیح دهد، پیش‌فرض قرار دهد. پس از معرفی موضوع، پایان نامه با تشریح ماهیت پروژه تفسیر رادیکال، با تأکید بر محدودیت های اعمال شده توسط اصل خیریه عقلانی و پیامدهای آن، پیش می رود. فصل 3 استدلال می‌کند که با مفروضه مشروعیت تفسیر رادیکال نمی‌توان هیچ توضیحی از امکان محتوای عینی ارائه داد. بلکه چنین حسابی باید زمینه ساز آن مشروعیت باشد و از این رو نمی توان آن را فرض کرد. فصل 4 به بحث در مورد ماهیت دو استدلال مثلثی می پردازد. آنها به بهترین وجه به عنوان گزارش های بیرونی از امکان دستیابی به محتوای عینی در نظر گرفته می شوند. علاوه بر این، این همان چیزی است که تفسیر رادیکال از آنها می خواهد. با این حال، یک اعتراض حل نشده باقی مانده است. من معتقدم که قطعنامه ای وجود دارد، اما شک دارم که آیا دیویدسون آن را می پذیرفت.
بازنمایی خود محور در تجربه و عمل [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Matthew Nudds
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : استراسون استدلال کرده است که برای ارجاع به یک چیز خاص باید بتوانیم آن چیز را در فضا پیدا کنیم. این مستلزم این است که ما تصوری از فضا داشته باشیم، اما چه چیزی در داشتن چنین تصوری دخیل است؟ ما می توانیم بین تفکر عینی در مورد فضا و تفکر ذهنی در مورد فضا تمایز شهودی قائل شویم. این تمایز شامل چه چیزی است؟ تمام تفکر در مورد فضا باید از یک چارچوب مرجع برای شناسایی مکان ها استفاده کند. ما می‌توانیم بین روش‌های تفکر درباره فضا که از چارچوب مرجعی استفاده می‌کند که مکان‌های مربوط به بدن سوژه را مشخص می‌کند و آن‌هایی که این کار را نمی‌کنند، تمایز قائل شویم. تصور اینکه این تمایز با تمایز شهودی بین تفکر ذهنی و عینی در مورد فضا مطابقت دارد، غیر قابل قبول نیست. اما یک چارچوب مرجع بدن محور نمی تواند برای شناسایی مکان ها در طول زمان استفاده شود، و از این رو فکری که از چارچوب مرجع بدن محور استفاده می کند نمی تواند تفکر ذهنی در مورد فضا را تشکیل دهد. ممکن است اعتراض شود که ما نیازی به شناسایی مکان‌ها در طول زمان نداریم تا به آنها فکر کنیم، اما استدلال‌های خوبی در تأیید این ادعا وجود دارد که ما انجام می‌دهیم. از آنجا که تفکر در مورد مکان ها مستلزم شناسایی آنها در طول زمان است، ایوانز و طاووس استدلال کرده اند که تفکر ذهنی و عینی در مورد فضا به یکدیگر وابسته هستند. اگر این درست باشد، پس تفکر ذهنی درباره فضا یکی از جنبه‌ها یا عناصر تصور ما از فضای عینی است. اما دلایلی برای این تفکر وجود دارد که تفکر ذهنی در مورد فضای مستقل از تفکر عینی باید امکان پذیر باشد. شاید اشتباه باشد که فکر کنیم تمایز بین تفکر فضایی ذهنی و عینی در چارچوب مرجعی است که در شناسایی مکان ها به کار می رود. آیا حساب دیگری وجود دارد که بتوانیم ارائه دهیم؟ کمپل راه های بازنمایی فضا را بر اساس روشی که سوژه معنا یا اهمیت بازنمایی را درک می کند، متمایز می کند. او روشی را برای بازنمایی فضا توصیف می کند که ذهنی است. اما آیا واقعاً راهی برای نمایش فضا است؟
نسبیت ارجاعی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Alex Broadbent
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مقاله به این موضوع مربوط می‌شود که کلمات ما به روشی که معمولاً به آن اشاره می‌کنیم، اشاره نمی‌کنند. من استدلال های ارائه شده توسط کواین، در نسبیت هستی شناسی، و به اصطلاح استدلال های «مدل-نظری» پاتنم در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد را بررسی می کنم. هدف من اضافه کردن یک موقعیت جدید به پانتئون موجود نیست، بلکه افزودن استدلال است. من به ویژه از کواین و پاتنام در برابر رایج‌ترین توجیهی که برای نگرش نادیده انگاشته شده است، دفاع می‌کنم. من با این استدلال شروع می کنم که آثار کواین و پاتنم که ذکر شد بسیار نزدیک به هم مرتبط هستند – در واقع، آنها حداقل یک استدلال مشترک دارند. این موضوع از این جهت مهم است که بسیاری از فیلسوفانی که پاتنم را تند می‌زنند، کواین را کمتر مورد تحسین قرار می‌دهند. من استدلال می‌کنم که بسیاری از مواردی که برای یکی می‌آید، در مورد این موضوع برای دیگری نیز صدق می‌کند. من استدلال مشترک را به تفصیل شرح می‌دهم: ماهیت آن این ادعاست که ما می‌توانیم ارجاع‌های همه اصطلاحات خود را تغییر دهیم، در حالی که همچنان ارزش‌های صدق یا شرایط صدق همه جملات خود را حفظ می‌کنیم. سپس چالش مشترک را مطرح کردم. مخالفان می گویند که منبع احتمالی مرجع قطعی نادیده گرفته شده است. پاتنام (و کواین) فقط محدودیت‌هایی را در نظر می‌گیرند که با استفاده از اصطلاحات خود بر مرجع تحمیل می‌شوند. به ویژه، آنها به شدت بر روی محدودیت های تجربی که رابطه مرجع باید رعایت کند، تمرکز می کنند. مخالفان می گویند که ممکن است نوع دیگری از محدودیت وجود داشته باشد - یک محدودیت خارجی - که (تا حدی) مستقل از تجربه و فعالیت های ما عمل می کند. من نسخه دیوید لوئیس از این چالش را ارائه می کنم. من این را به عنوان یک خلأ در استدلال کواین-پاتنم تصدیق می کنم. علاوه بر این، می توان آن را به یک موقعیت ثابت توسعه داد. من نه به قوام آن، بلکه به معقول بودن آن حمله می کنم. من پیشنهاد می‌کنم که هیچ توجیه تجربی برای این ادعا در دسترس نیست که چنین محدودیت‌هایی بر اساس مرجع عمل می‌کنند. من بیشتر پیشنهاد می کنم که هیچ توجیه پیشینی ارائه نشده است. بنابراین من استدلال می‌کنم که استفاده از روزنه مستلزم طرح ادعایی است که در واقع غیرقابل توجیه است: این یک تکه متافیزیک نظری است. من با پیشنهاد راهی برای جلوگیری از این موضوع نتیجه گیری می کنم.
تز کواین در مورد عدم تعین ترجمه: نقد ویتگنشتاینی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Mario Garcia Berger
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه در نظر گرفته شده است تا بحثی انتقادی در مورد عدم قطعیت پایان نامه ترجمه توسط کواین باشد. من این تز را از چارچوب مفهومی فلسفه ویتگنشتاین متأخر تحلیل می کنم. هدف اصلی این بحث نشان دادن این است که: با استفاده از مفهوم ویتگنشتاین از معنا به عنوان استعمال، می توان تز عدم تعین را رد کرد. حتی این تصور که در مورد درستی ترجمه‌های مختلف جملات زبان هیچ واقعیتی وجود ندارد، منطقی نیست. و اینکه رفتارگرایی زبانی کواین در ارائه توضیح رضایت بخشی از معنا کوتاهی می کند. در فصل اول، تز عدم تعین را مشخص می‌کنم و استدلال‌های اصلی را که کواین در حمایت از آن ارائه می‌کند، توضیح می‌دهم. به همین ترتیب، من به چگونگی ارتباط این تز با دیگر جنبه های اساسی فلسفه کواین، به ویژه فیزیکالیسم و ​​کل گرایی او اشاره می کنم. در فصل دوم، توصیفی کلی از مفهوم ویتگنشتاین از معنا به عنوان کاربرد ارائه می‌دهم و آن را با مفهوم کاربرد زبانی کواین و رد این ایده که معنا را می‌توان برحسب نحوه استفاده از جملات تعریف کرد، مقایسه می‌کنم. در فصل سوم، من از مفهوم ویتگنشتاین از معنا برای انتقاد از تز عدم تعین و تز غیرقابل تفکیک ارجاع استفاده می کنم. اشاره می‌کنم که در جاهایی به نظر می‌رسد کواین به طور ضمنی مفهومی از معنا را بسیار شبیه مفهوم ویتگنشتاین می‌پذیرد، که با هر دو تز ناسازگار است. در فصل چهارم، من استدلالی را بر اساس مفهوم «قاعده زبانی» ویتگنشتاین علیه تز عدم تعین ارائه کردم. هدف این استدلال نشان دادن این است که هیچ توضیح رضایت بخشی از معنا را نمی توان در چارچوب رفتارگرایی زبانی کواین قرار داد.
دیگری: رفتار، بدن، شهوت: (در فلسفه موریس مرلوپونتی)
نویسنده:
Dorel Bucur
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : فلسفه متاخر هوسرل با یک ضرورت متناقض روبرو می شود: پایه گذاری این فلسفه بر روی جامعه ای از موضوعات. در عین حال، پدیدارشناسی هوسرلی، فردی را که در پشت بازتاب پدیدارشناختی نشسته است، نشان می‌دهد، بلکه دیگری را نیز نشان می‌دهد که فیلسوف پدیدارشناس می‌کوشد در آن کمکی بیابد. بنابراین، همزمان با ظهور پدیدارشناسی، مسئله دیگری در هسته اصلی فلسفه قرار می گیرد که مستقیماً با مسئله سوبژکتیویته مرتبط است. مسئله دیگری، علیرغم اینکه نقطه مرکزی فلسفه او نیست، پیوسته در فلسفه مرلوپونتی وجود دارد. اگر در پنجمین وساطت دکارتی هوسرل دشوارترین مشکل در رابطه با مسئله دیگری دقیقاً این واقعیت است که این سؤال توسط چیزی که به نظر می رسد یک ذهنیت خودبسنده مطرح می شود، در ساختار رفتار، مفهوم رفتار به عنوان ساختار مطرح می شود. (گشتالت) در حال حاضر تمرکززدایی از سوبژکتیویته انسانی را انجام می دهد و زمینه را برای پرسش از دیگری آزاد می کند. در پدیدارشناسی ادراک، این کار تمرکززدایی با تجزیه و تحلیل بدن ادامه می یابد و نشان می دهد که…
ایده ها و شخصیت های قابل درک در فلسفه شوپنهاور [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Vicente José Rodríguez Rojas
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه تلاش می کند تا پاسخی به دو انتقادی که شوپنهاور در مورد پذیرش آموزه های ایده ها و شخصیت های قابل فهم توسط شوپنهاور ارائه می کند، ارائه دهد و در عین حال خوانشی جدیدی از نقش و ارتباط آنها ارائه دهد. از یک سو، قصد دارم به نگرانی‌هایی بپردازم که ایده‌ها را «مقوله‌های هستی‌شناختی سوم» می‌دانند. از سوی دیگر، من پاسخی به "مشکل تشخص شخصیت های قابل فهم" ارائه می کنم. این امر با تحلیل موازی بودن هر دو آموزه و ارائه ارتباط آنها با معرفت شناسی شوپنهاور انجام می شود. این پایان نامه در چهار فصل تنظیم شده است. فصل اول به عنوان مقدمه ای بر فلسفه و نامگذاری شوپنهاور در نظر گرفته شده است. در فصل دوم، من مسئله ایده‌ها را به عنوان «دسته سوم» مورد بحث قرار می‌دهم، در حالی که ابزارهایی را که ما را به حل این مشکل سوق می‌دهند، ارائه می‌کنم. فصل سوم به ارائه مسئله تشخص شخصیت های قابل فهم اختصاص دارد. در این فصل من نشان می‌دهم که موازی نزدیکی بین این آموزه و ایده‌ها وجود دارد و نقش شخصیت‌های قابل فهم را ابزارهای توضیحی می‌سازد. در فصل چهارم، من خوانشی از ایده‌ها و شخصیت‌های قابل فهم را ارائه می‌دهم که هدف آن بررسی ناقص بودن تبیین علی طبیعت است. آنها به عنوان همتای فلسفی درک جهان از طریق علل کارآمد و نهایی ارائه می شوند.
درک غرض ورزی از نظر انتخاب طبیعی: دفاعی از تلسمانتیک [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
James Phillip Frank Tartaglia
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : برخی از فیلسوفان به جای این که صرفاً غرض ورزی را یک ویژگی خاص جهان بدانند، سعی کردند آن را تحلیل کنند. چیشولم به ویژگی‌های منطقی زبانی که برای توصیف حالات ذهنی استفاده می‌شود، متوسل شد تا تز برنتانو را مجدداً فرموله کند. نشان دادن این نکته که برای توصیف حالات ذهنی به منظور حفظ تمایزات معنایی دقیق به زبان غلیظ نیاز است، رویکرد تلاش برای یافتن کاهش محتوای بازنمایی را تحت تأثیر قرار داد. به نظر می رسد رویکرد تلاش برای کاهش محتوا با ادعای برنتانو مبنی بر اینکه همه پدیده های ذهنی عمدی هستند مغایرت دارد، اما دوروامانتیک این احتمال را رد نمی کند. و این بحث که فقط پدیده های ذهنی عمدی هستند قابل دفاع است. کوواریاسیون ساده نمی تواند دلیل نادرست یا قوی بودن باشد. تئوری وابستگی نامتقارن این مشکلات را برطرف می کند، اما شرایط فودور برای بازنمایی کافی نیست و بدون هنجاری بودن در حساب، جهت روابط وابستگی توضیحی ندارد. درتسکه هنجارگرایی را از طریق ملاحظات تکاملی و غایت شناختی معرفی می کند. اما برخی اظهارات نادرست برای آنها انتخاب شده است. مفهوم دوراندیشی میلیکان بر اهمیت تکاملی مصرف بازنمایی متمرکز است. تعریف بازنمایی های ذهنی بر حسب کارکردهای مناسب تعیین شده تاریخی آن ها در زمان مصرف. این نظریه را می توان بسط کارکردگرایی سنتی دانست. ایرادهای مختلفی مبنی بر اینکه دوروامانتیک ها نمی توانند نسبت های محتوایی دقیقی داشته باشند، می توانند به طور رضایت بخشی از منابع نظریه پاسخ داده شوند. با این حال، این تئوری این نتیجه را دارد که یک نسخه تکراری فیزیکی که به‌طور تصادفی از یک متفکر تولید می‌شود، نمی‌تواند حالت‌های عمدی داشته باشد. با بررسی دقیق‌تر، این مثال نشان می‌دهد که تصویر واضحی از تصور کاملاً طبیعت‌گرایانه از ذهن است که این نظریه به ما ارائه می‌دهد. جکسون مدعی است که تئوریسمنتیک برای پاسخ به سؤالات مهم فلسفی در مورد محتوا، وضعیت نظری نادرستی دارد، اما این نظریه وضعیت مناسبی برای توضیح غرض ورزی دارد. ملاحظات در مورد انتخاب طبیعی بینش واقعی را در مورد قصد و نیت ارائه می دهد و نشان می دهد که چگونه با دنیای طبیعی سازگار است.
پدر بودگی خداوند: آتاناسیوس و گریگوری نازیانزوس
نویسنده:
Elizabeth A Klein
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی مفهوم خدا به عنوان پدر در تفکر دو نویسنده پاتریستیک می پردازد: آتاناسیوس (حدود 293-373) و گریگوری نازیانزوسی (حدود 329-390). از آنجایی که خداوند در عهد جدید غالباً پدر خوانده می شود، هم آتاناسیوس و هم گریگوری این نام را برای درک ماهیت زندگی درون الهی و همچنین رابطه خدا با نوع بشر اساسی می دانند. اتکای نویسندگان پاتریستی به زبان پدر و پسر، زبان رابطه‌ای را به کانون بحث‌های مسیح‌شناسی و تثلیثی قرن چهارم و پنجم می‌آورد. در این پایان نامه، من تلاش می کنم محوریت پدر بودن خدا را در تفکر آتاناسیوس و گریگوری نازیانزوس نشان دهم و تفکر آنها را در مورد این موضوع به سؤالات کلامی بزرگتر آن دوره پیوند دهم.
نگاه به درون: بررسی خودشناسی درون نگر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Isabella Muzio
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : بحث اخیر درباره خودشناسی در فلسفه ذهن، گزینه های نظری را به شرح زیر تقسیم می کند: یا محتوای ذهن خودآگاه خود را به صورت استنتاجی می دانیم، یا این کار را به صورت مشاهده ای از طریق نوعی «حس درونی» انجام می دهیم، یا این کار را بر اساس آن انجام نمی دهیم. به هر طریق یا بر هر مبنایی، بلکه به دلیل وجود پیوندی سازنده بین حالت‌های خودآگاه مرتبه اول و قضاوت‌های خود-نسبی درجه دوم ما. در این پایان نامه، من به بررسی این دانش خاص، فوری و معتبری که به نظر می رسد از طیف خاصی از افکار، باورها، تمایلات و سایر حالات عمدی خود داریم، می پردازم و استدلال می کنم که بررسی دقیق رویکردهای نظری فوق در نهایت خلاف آن را نشان می دهد. هر سه آنها، که دانش ما از حالات خودآگاه خودمان باید مبتنی بر خود این حالات خودآگاه باشد که به عنوان حالت های خودآگاهی اولیه در نظر گرفته می شود. به طور خاص، اولاً استدلال می‌کنم که دلایل قاطعی برای رد هر سه روش فوق در مورد خودشناسی درون‌نگر وجود دارد. ثانیاً این سه خط در واقع جامع نیستند. ثالثاً، تلاش‌های اخیر برای دور شدن از آنها یا با توجه به یک هدف توضیحی خاص رضایت‌بخش نبوده یا در نهایت به هدف دوم یا سوم سقوط می‌کند. و در نهایت اینکه تنها راه اجتناب از موانعی که هر سه این گزینه ها با آن روبرو هستند این است که این تز را بپذیریم که توانایی های مرتبه دوم ما در ماهیت حالت های آگاهانه پدیداری ما منعکس می شود، یعنی حالت های خودآگاه در موجوداتی که به طور مفهومی مجهز شده اند، به طور ذاتی (و به نوعی بدوی) حالات خودآگاه هستند. پایان نامه ای که جزئیات و پیامدهای آن را در فصل آخر بیان می کنم.
  • تعداد رکورد ها : 1276